ای آدمک کوکی صبح شد که بیدار شی،مثل همه ی عمرت تکرار شی و تکرارشی
صبح بدی انگار نیست،تو توی شبت غرقی،بین شب و روز تو انگار که نیست فرقی
شب هات مثل روز هاتِ،روزات همگی تکرار،از دست همه سیری،ازدست خودت بیزار
پرواز واسه تو مرده تو اوج نمیگیری،بردی همه رو از یاد از یاد همه میری
تا فرصت هنوزم هست برگرد به خودت برگرد،نو شو که این تکرار از تو تو رو دورت کرد
بسه اگه تا امروز تکرار تو رو داد بر باد،فردا رو بساز از نو،دیروز رو ببر از یاد
تو لحظه تکراریت تنها خودتی همرات،حسرت شده یار تو،ای کاش همه ی حرفات
با غصه نشو همدم سنت شکن خود باش آزادترین فردی وقتی که نگی ای کاش
:: برچسبها:
آدمک کوکی ,
تکرار ,
بیدار ,
فرصت ,
بیزار ,
ای کاش ,
اوج ,
پرواز ,
حسرت ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1